- لنگ لنگ زدن
يعرج
معنی لنگ لنگ زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- لنگ لنگ زدن
Hobble
- لنگ لنگ زدن
boiter
- لنگ لنگ زدن
cojear
- لنگ لنگ زدن
hinken
- لنگ لنگ زدن
kuleć
- لنگ لنگ زدن
хромать
- لنگ لنگ زدن
кульгати
- لنگ لنگ زدن
hinken
- لنگ لنگ زدن
لنگڑا چلنا
- لنگ لنگ زدن
খুঁড়িয়ে চলা
- لنگ لنگ زدن
เดินขาเป๋
- لنگ لنگ زدن
kengeuka
- لنگ لنگ زدن
topallamak
- لنگ لنگ زدن
足を引きずる
- لنگ لنگ زدن
跛行
- لنگ لنگ زدن
mancar
- لنگ لنگ زدن
절뚝거리다
- لنگ لنگ زدن
berjalan pincang
- لنگ لنگ زدن
लंगड़ाना
- لنگ لنگ زدن
zoppicare
- لنگ لنگ زدن
לצלוע
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناله و آواز حزین برآوردن، برای مثال غنگ غنگی می زنم تا یک غزل / آورم بیرون ز الواح ازل (مولوی - لغت نامه - غنگ غنگ زدن)
(دَ گَ دَ)
لغت نامه دهخدا
ناله کردن. آواز حزین برآوردن:
غنگ غنگی میزنم تا یک غزل
آورم بیرون ز الواح ازل.
مولوی (از جهانگیری).
رجوع به غنگ شود
غنگ غنگی میزنم تا یک غزل
آورم بیرون ز الواح ازل.
مولوی (از جهانگیری).
رجوع به غنگ شود
بانگ زدن آواز دادن: (توی همین خانه کاری بسرت بیاورم که مثل مرغ کرکر تا عمر داری ونگ بزنی و بگویی بد بد است)، داد و فریاد کردن (کودک مخصوصا)، گریستن توام با داد و فریاد (بر اثر ضعف مرض تقاضای چیزی)
